پرسه در آرامش

ساخت وبلاگ
نظرات (0) درست ۱۰.۱۰ شب است که نوشتن را آغاز میکنم. دلخوشم چون نوروز درراه است. مانند هر سال باید بنویسم که چه کارهایی دارم،  من ریز ریز این آیین کهن را بجا می‌آورم. یادم باشد گندم بخرم ب پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 28 تاريخ : جمعه 9 فروردين 1398 ساعت: 14:26

نظرات (0) امروز به گمانم ۵.۵ بود که بیدار شدم،  توی تخت تا ۶.۱۵ ماندم و بلند شدم و رفتم  بالا. از این بالا شیروانی های خاکستری را میدیدم و آسمانی که ابرهای خاکستری آنرا در بر گرفته ب پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 71 تاريخ : جمعه 9 فروردين 1398 ساعت: 14:26

نظرات (0) روزهای پر کاری دارم. هر گوشه خانه یک کاغذی هست با چند کار تیک خورده و چند کار چشم به راه تیک خوردن. مهمانداری میکنم، خانه تکانی میکنم. چمدان میبندم و آماده رفتن میشوم. زیررو رو را میشورم پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 24 تاريخ : جمعه 9 فروردين 1398 ساعت: 14:26

نظرات (0)چند شاخه پیچ امین الدوله توی گلدان شیشه ای باریک و بلند روی کابینت گذاشته ام!  ما امروز قرار یود برویم پیاده روی   و تپه نوردی با۳ تا از بهترین دوستانم. ساعت ۷.۴۵ دقیقه بیدار شدم و برای ایشان پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 22 تاريخ : جمعه 5 بهمن 1397 ساعت: 13:16

نظرات (1)آفتاب از لای پرده صورتم را نوازش میداد و ایشان تند تند میچرخید! بیدار  شدم و دستشویی رفتم. ساعت ۶.۵ بود؛  تا ساعت ۷.۴۵ دقیقه  که ساعت ایشان زنگ بزند زمان داشتم تا هیپنوتیزم و مدیتیشن روزم را پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 13 تاريخ : جمعه 5 بهمن 1397 ساعت: 13:16

نظرات (0)یک بعد از ظهر تابستانیست؛  چندتا از مهمانها توی تیاتر روم در حال گیم بازی کردن هستند و بلند بلند حرف میزنند و میخندند. یکی بالا ویدیو تماشا میکند. کتری را پر میکنم  و روی گاز میگذارم. برایشان پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 37 تاريخ : جمعه 5 بهمن 1397 ساعت: 13:16

روزهاتون پر نور!شنبه هرکاری کردم  بیشتر از ۸.۱۵ نتوانستم بخوابم. شبها دیر میخوابم و صبحها زود بلند میشوم. ایشان دوش گرفت و  یکی از صندلی حصیریهای باغ را درست کرد. با ایشان  صبحانه را توی باغ خوردیم و به صدای قمری ها گوش دادیم. برای ناهار آبگوشت درست پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1396 ساعت: 1:55

دوشنبه از همه جا بیخبر بیدار شدیم و صبحانه مفصلی توی باغ خوردیم. خوب خبرها را چک کردم و دیدیم ای داد بیداد که چه بر سر ایران آمده! تمام روز حالمان گرفته بود. ایشان به باغ رسید و خیلی کار کرد. برای ناهار خورشت کرفس درست کردم با سبزی و ماست و خیار و دو پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1396 ساعت: 1:55

چهارشنبه را ننوشتم و چیز زیادی از چهارشنبه یادم نیست جز این که  وقت دکتر گرفتم،  وقت لیزر و یک کار اداری را هم دنبال کردم،  رفتم پست و نامه و چک پست کردم. کمی سبزیجات خریدم و دیگر یادم نیست! با مادرم هم حرف زدم.جمعه که آمد روز شلوغی بود؛  اول خانه را پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 17:31

از روزانه نویسی عقبم حالا  میگویم چرا.چون دوستان دوران دبیرستانم را پیدا کردم و حالا همه ما زنهای چهل و اندی ساله برگشتیم به ۱۵ سالگی. حالا کارهای خانه و کار میماند چون مشتاقانه میخواهیم ۱۵ ساله  بمانیم و بخندیم و قهقهه بزنیم. حالا  یکی میان گفتگو می پرسه در آرامش...ادامه مطلب
ما را در سایت پرسه در آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mysecretdiaryc بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 17:31